اگر از قضیه ی درس نخوادن و زندگیِ پای لپ تاپ و از این قضایا بگذریم تنها نکته ای که باقی می ماند این است که بگیریم و بخوابیم و سخن از هیچ نگوییم و لذا سخن از درس خواندن میماند که بنده ی حقیری که نشسته ام و دارم تایپ میکنم اگر فقط از خواندن درس چیزی نصیبم می شدو می دانستم قرار است چند ساعت دیگر امتحان داشته باشم و با خیال راحت ساعت 2و چهل دقیقه ی بامداد شروع به نوشتن نمی کردم و البته قبل از اون شروع با ساخت این وبلاگ؛ به همینطور الی ماشاءالله
اما همه می دانیم که همه ی این نخواندن و بیدار ماندن ها همراه با سرآغاز و سرانجامی است که احتمالا برای من قرار است بشود قضیه ی ماست!!!
از ماست که بر ماست :-)
اما همه از راه حل و آینده ی نزدیک باخبریم
و سوالی که پیش آمده اینست
که چرا هیچ وقت پای به راه درست نمی گذاریم؟
برچسب ها :
از ماست که بر ماست
میدونی چی شده بود؟
فونت رو بلد لود کرده بودم وگرنه قرار بود همین طوری باشه
اگر دوست داشتی بگو قالب رو بهت بدم
البته 1 ساعت دیگه تموم میشه
موفق باشی مورامودا :))
دیدگاه ها [ ۳ ]