داستانی به ذهنم خطور کرد که گفتم لازم است برای شما بگویم
اگر انسان خرده گیری هستید؛ شخصیت های داستان و یا سندش برایتان مهم نباشد فقط زیبایی داستان را بچسبید.
شخصی به یکی از ائمه نامه ای مینویسد و در آخر از حضرت می خواهد او را نصیجتی کند؛ حضرت به او می گوید: هیچ وقت به کسانی که دوستشان داری ظلم نکن!
نامه به دست مرد می رسد و او با اندکی تامل می گوید: این که معلوم است... دیگر چه نیازی به گفتن داشت؟!
چند هفته گذشت رو مرد تصمیمش بر سفر بود و مسیرش در مسیر شهر امام
رفت تا سلامی کند و یادش به این قضیه افتاد
گفت منظور شما از این قضیه چیست؟ مگر می شود انسان کسی را دوست داشته باشد و به او ظلم کند؟
حضرت فرمودند: مگر تو خودت را دوست نداری؟ پس چرا به خودت طلم می کنی؟
این قضیه هم شده قضیه ی ما...
سوالی هم مطریح نیست و فقط باید فکر کرد
که چرا
چرا به خودمان ظلم می کنیم
سلام
من همین الان با گوشیم سایتت رو چک کردم
دقیقا همون طوری که هست باز میکنه
با مرورگر گوگل کروم یا فایرفاکس سایت رو باز کن
این دو از همه معروف تر اند
مرسی:)
فقط جریان پست منو داشته باش....
با شخصیت هاش کاری نداشته باش....
چشم :)
سلام خوبی؟
چند تا تغییرات جزئی که لازم بود تو قالب دادم
میتونی بیای سایت تو قسمت قالب بیان css رو دانلود کن دوباره کدهاش رو کپی کن و دخیره کن
موفق باشی :)
چند تا تغییرات جزئی که لازم بود تو قالب دادم
میتونی بیای سایت تو قسمت قالب بیان css رو دانلود کن دوباره کدهاش رو کپی کن و دخیره کن
موفق باشی :)
مرسی ممنون
دیدگاه ها [ ۳ ]